01فروردین By admin5 فروردین 14000تجربه شما از بی مویی من ماندانا هستم دي ماه ٩٦ متوجه سرطان بدخيم ريه، متاستازيك شدم. بعد از مدتي مغز هم درگير شد و مجبور به پرتودرماني شدم و همين باعث ريزش موهام شد. روزها وقتي ميديدم چطوري موهام مياد پايين خجالت مي كشيدم 😒 اما يك روز به پسرم گفتم اينها كه قراره بريزه پس بيا همه رو برام بزن و من شدم با يه كله كچل گرد. 👩🏻🦲 راستش خودم خيلي دوست داشتم و لذت مي بردم. فقط گاهي سنگيني نگاه بعضيا كه من رو مي ديدن آزارم ميداد. بعد از مدتي دوستان لطف كردن و از يكي از گريمورهاي سينما خواهش كردن كه برام كلاه كيس درست كنن اما اصلا نتونستم باهاش كنار بيام اون هم شايد به اين دليل بود كه من موهاي بسيار پري داشتم. اينبار برام از يك كشور ديگه آوردن اما با اون هم نتونستم كنار بيام چون من خودم رو با اون ظاهر و اون بي مويي قبول كرده بودم و افتخار مي كردم كه اگه موهام رو از دست دادم اما بجاش خدا توانايي مقابله با بيماري رو بهم داده بود كه فقط بهم ٦ ماه فرصت داده بودن تا به امروز دست به سرش كردم.💪🏻 چون من انگيزه ی خيلي قوي دارم و اون به سامان رسوندن سه تا پسر هستش كه متاسفانه تو كوچيكي پدرشون رو از دست دادن. ياد گرفتم انگيزه خيلي مهمتر از نداشتن موست.