04تیر By admin28 تیر 14000تجربه شما از بی مویی محبوبه 40 ساله هستم، بعدازتولد ۴۰ سالگی تصمیم گرفتم ماموگرافی کنم،بعدازمامو متوجه مهمون ناخوانده شدم،دروغ چرا خیلی ناراحت شدم ولی به جرات میتونم بگم هرگز گریه نکردم چون باور داشتم و دارم که این بیماری رو میتونم شکست بدم . در تهران جراحی کردم و یکماه بعداز جراحی شیمی درمانی رو شروع کردم. چون اطلاعات کافی درباره این بیماری داشتم،خودمو آماده کردم برای اولین مرحله، یعنی ریختن موهام. دوستان عزیزی که ترس از ریختن موهاشون دارن، بهتون بگم که انسان برای نجات جان خود حاضره همه کاری کنه، مخصوصا وقتی تو زندگی تون امید وجود داره! جالبه بدونید من آخرین جلسه شیمی درمانیم با روز تولدم یکی شد و تصمیم گرفتم یه عکس یادگاری در آتلیه بندازم. ممنون از همراهی محبوبه 40 ساله عزیز با بانک گیسو