04تیر By admin28 تیر 14000تجربه شما از بی مویی ندا 30 ساله مهرماه نود و نه زایمان کردم و پانزده روز بعد متوجه تورم گره های لنفاوی گردنم شدم سونو گرافی و نمونه برداری انجام دادم تشخیص لنفوم دادن فقط سی و هشت روز به دخترم شیردادم… کلی گریه کردم که مجبورم بهش شیر خشک بدم و بخاطر جلسات شیمی درمانی باید تنهاش بذارم😢 ولی موهبت خدا نصیبم شد و “دیباخانومی” پیش هیچکس غریبی نمیکرد و خودش رو با هر شرایطی وفق میداد شیرزادجانم همسرعزیزم تمام مدت کنارم بود و اجازه نمیداد استرس مشکلات و یا نبود داروها رو داشته باشم. خداروشکر میکنم برای داشتنش. ندا از تراشیدن موهاش براتون میگه: راستش من مثل خیلیا به خاطر موهام گریه نکردم ولی طبیعتا ناراحت بودم. وقتی موهامو تراشیدم همه گفتن شبیه مایکل شدی (فرار از زندان)😁 آخه چشمام رنگیه و پوستم سفید! من و اکثر خانمها نشون دادیم که زیبایی زن، به موهاش نیست😎 ما با وجود سرطان و نداشتن مو، مژه و ابرو بازم زیبا هستیم.