01فروردین توسطadmin25 فروردین 14000تجربه شما از بی مویی سلام من ۳۳ ساله هستم. به بیماری سرطان سینه مبتلا شدم. از وقتی فهمیدم که #سرطان دارم خیلی بیقراری میکردم. از روزی میترسیدم که موهام بریزه وپسرم سرم رو کچل ببینه. بعد از اولین جلسه شیمی درمانیم موهام کم کم ریخت هر زمان تنها بودم خیلی گریه می کردم و غصه می خوردم. تا یه روز پسرم سرم رو دید. گفت مامان خیلی خوشگل شدی تو رو خدا هیچ وقت غصه نخور که مو نداری. من اینجوری خیلی دوستت دارم. همین جملات باعث شد که دیگه من هم کم کم با مریضیم کنار بیام وحالا خیلی احساسم خوبه. عمل کردم وپرتو درمانی هم کردم خدارو شکر الان دیگه مشکلی ندارم. همراهان بیمار و نحوه رفتارشون نقش خیلی پر رنگی در روحیه و سلامتی بیمار دارند.